آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، در سال 1281 در خمینشهر اصفهان متولد شد. پس از طی تحصیل مقدماتی در خمینی شهر و اصفهان، عازم قم شد و تا درجه اجتهاد به تحصیل خود ادامه داد. ایشان در زمان شروع نهضت اسلامی در سال 42 - 41 مجدانه در خدمت حضرت امام درآمد؛ به طوری که، بارها به علت فعالیتهای مبارزاتی از سوی ساواک به تبعید و زندان تهدید شد. هنگام اوجگیری ...
ایشان هر هفته راجع به فضائل و رذائل اخلاقی بحث میکرد و میفرمود طلبه باید اخلاق اسلامیِ کاملی داشته باشد چون الگو است، مخصوصاً الان که نظام به اسم جمهوری اسلامی است و مردم چشم به روحانیت دارند روحانی باید اخلاق اسلامیاش کامل باشد.
که حقیر را در هر حالی از دعاهای خیر وطلب مغفرت ورحمت فراموش نکنند وآن ها را به خدا می سپارم ودختروعروس ونوه وهمشیره های حقیراگررعایت حجاب اسلامی را نکنند مورد نفرین واقع می شوند درحال حیات وممات وخداوند بصیر وخبیراست...
آن شبی که پدر را در کرمانشاه دستگیر کردند بسیار به ما سخت گذشت زیرا همان شبی بود که امام(ره) از نجف به سمت کویت رفته بودند اما دولت کویت نیز ایشان را راه نداده بود و مشخص نبود که بعد از آن امام(ره) قرار است به کجا بروند لذا همه نگران بودیم.
بعد از انتصاب به امامت جمعه کرمانشاه هرچه به او گفته می شد خدمتکاری برای خانه اش بیاورند قبول نمی کرد و می گفت من کی هستم که کسی بیاید و من به او امر و نهی بکنم ؟
هنگامی که رهبر انقلاب، نمایندهی امام خمینی رضواناللهعلیه در جبهههای جنگ بودند، دو بار به منزل ما آمدند. در یکی از این دیدارها آقا چون با لباس نظامی و کلاه مخصوص بودند، پدرمان ابتدا ایشان را نشناختند. اما پس از چند لحظه مرحوم ابوی پرسیده بودند شما آقای خامنهای هستید؟ آقا هم پاسخ میدهند بله و برای دیدن شما آمدهام.
"غروب آفتاب در محراب جمعه" کتابی است که با مقدمه دکتر محمد اشرفی اصفهانی ونیز زندگی نامه شهید محراب به همین قلم،آغاز می شود ونشان دهنده نقش، تلاش و پی گیری فرزندان با وفای آیت الله اشرفی اصفهانی درانتشارآثارآن بزرگوار است.
در فصل چهارم، فعالیت های سیاسی آن عالم ربانی و مبارز از سال 1342 تا زمان شهادت ایشان و ولایت محوری و تاکید ایشان بر مرجعیت امام خمینی بیان شده است. پیروی از ولایت تا آخرین روزهای حیات ایشان چشمگیر بود و ایشان اوامر امام را مو به مو اجرا می کردند.
وی در تشریح وضعیت تحصیلی خود اینگونه سخن گفت:«دوشنبه خوارکم تمام میشد، سهشنبه دو ریال پولم را خرج می¬کردم، چهارشنبه که آخرین روز تحصیل بود بدون پول و غذا میگذراندم و برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالتهای مدرسه استفاده میکردم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دور افتاده اصفهان می¬رفتم و از صبح تا عصر در آن ¬مسجد درسهای یک هفته را دوره میکردم ...
شهید محراب آیه الله اشرفی قدس سره در شعبان المعظم 1322 هجری قمری برابر 1281 شمسی در سده (خمینی شهر) اصفهان در خانواده ای روحانی و عالم متولد گردید. وی یگانه فرزند ذکور مرحوم حجه الاسلام و المسلمین میرزا اسدالله، نوه مرحوم حجه الاسلام میرزا محمدجعفر از علمای معروف سده بود. جد اعلای ایشان از علمای جبل عامل بوده اند.
دو روز بعد وقتی که پدرم شهید شد بعضیها گفتند که ما منزلت شخصیت ایشان نزد امام را در دو جا میتوانیم ببینیم؛ یکی پیام امام و یکی هم آن ایستادن تمام قد ایشان به احترام پدرتان
او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصى بود که مایه دلگرمى جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْه بود. و رفتن او ثلمه بر اسلام وارد کرد و جامعه روحانیت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمره شهداى کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانى نثار فرماید.
کتاب برهان قرآن، تنها کتاب وی به زبان فارسی است که بعد از شهادتش در سال ۱۳۸۰ش به چاپ رسید.کتاب مطالب ارزنده ای چون کیفیت نزول قرآن، جمع آوری و اعراب گذاری قرآن، جهان آفرینش در قرآن، محکم و متشابه، تأویل و نسخ در قرآن و مطالب متعدد دیگری را در بر دارد و در دوازده فصل تنظیم و نگاشته شده است.